کد مطلب:313353 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:302

سلسله ی نسب ام البنین
وی فاطمه [1] ، دختر حزام [2] بن خالد بن ربیعة بن وحید بن كعب بن عامر بن كلاب بن ربیعة بن عامر بن صعصعة بن معاویة بن بكر بن هوازن است.

مادر او شمامه [3] از خانواده ی سهل به عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب می باشد و جده هایش عبارتند از:

جده ی اول: عمره دخت طفیل بن مالك احزم بن جعفر بن كلاب.

جده ی دوم: كبته دخت عروة الرحال فرزند جعفر بن كلاب.

جده ی سوم: ام خشف دخت ابی معاویة فارس هرار بن عبادة بن عقیل بن كلاب.

جده ی چهارم: فاطمه دخت جعفر بن كلاب [4] .

جده ی پنجم: عاتكه دخت عبدالشمس بن عبد مناف بن قصی، جده ی حضرت رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم است كه در «عمدة الطالب» نام او را فاطمه دانسته است.

جده ی ششم: آمنه دخت وهب بن عمیر بن قعین بن حرث بن ثعلبة بن ذودان بن اسد بن خزیمه.

جده ی هفتم: دخت جحدر بن ضبیعه اغر بن قیس بن ثعلبیة بن عكایة بن صعب بن علی بن بكر بن وائل بن ربیعة بن نزار، جد حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم.

جده ی هشتم: دخت ملك بن قیس بن ثعلبه.

جده ی نهم: دخت الرأسین: خشین بن ابی عصم بن سمح بن فزاره (در «قاموس اللغة» خشین بن لای، و در «تاج العروس» لای بن عصیم آمده است).

جده ی دهم: دخت عمر بن صرمة بن عوف بن سعد بن ذبیان بن بغیض بن ریث بن غطفان.

اینان جده های ام البنین علیهاالسلام، مادر ابوالفضل العباس علیه السلام، هستند كه ابوالفرج



[ صفحه 62]



اصفهانی در مقاتل الطالبیین از ایشان یاد كرده است. تاریخ گواهی می دهد كه پدران و داییهای ام البنین علیهاالسلام در دوران قبل از اسلام جزو دلیران عرب محسوب می شده اند و مورخان آنان را به دلیری و جلادت در هنگام نبرد ستوده اند. افزون بر این، آنان علاوه بر شجاعت و قهرمانی، سالار و بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بوده اند، آن چنان كه سلاطین زمان در برابرشان سر تسلیم فرود می آورده اند. اینان همانانند كه عقیل به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: «در میان عرب از پدرانش شجاع تر و قهرمان تر یافت نشود» [5] امیرالمؤمنین علیه السلام نیز مقصودش از آن پرس و جو آن بود كه زنی را به همسری خویش برگزیند كه زاده ی دلاوران عرب باشد، چرا كه مسلم است سرشت و خصایص اجداد به فرزندان منتقل می شود، و فرزندان نیز آن ویژگیها را به نسلهای بعدی منتقل می سازند. بر این اساس است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «دایی به منزله ی یكی از دو زوج است (یعنی دایی نیز، چون پدر و مادر، در صفات و اخلاق طفل مؤثر است) پس برای جایگاه نطفه ی خود همسری شایسته برگزینید».

در اینجاست كه می بینیم در وجود شریف ابوالفضل علیه السلام دو گونه شجاعت در هم آمیخته است: 1. شجاعت هاشمی و علوی كه ارجمندتر و والاتر است و از جانب پدرش سرور اوصیا به او رسیده؛ و 2. شجاعت عامری كه از جانب مادرش ام البنین علیهاالسلام ارث برده است، زیرا كه در میان تیره ی مادریش جدی پیراسته چون عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب (جد ثمامه مادر ام البنین) بوده است كه به سبب قهرمان سالاری و شجاعتش او را «ملاعب الأسنة» یعنی كسی كه سرنیزه ها را به بازی می گیرد، می نامیدند. این لقب را نخستین بار حسان در باب او به كار برد، چون دید كه یك تنه با شجاعانی كه او را احاطه كرده بودند پیكار می كند، و لذا گفت: «وی سرنیزه ها را با دستش به بازی گرفته است». نیز از اوس بن حجر نقل شده كه درباره ی عامر گفته است:



یلاعب أطراف الأسنة عامر

فراح له حظ الكتائب أجمع [6] .



عامر سرنیزه ها را به بازی می گیرد، پس او در كارآیی و توان نظامی، به تنهایی نیروی یك لشگر را در خود جمع دارد.



[ صفحه 63]



عامر بن مالك همان كسی است كه برادر زاده اش، عامر بن طفیل، با علقمة بن علاثه قرار گذاشتند كه هر كدام نسب و حسب افتخارآمیزتری داشت و به نفع او حكم شد، صد شتر از دیگری بستاند. بدین منظور، هر یك، یكی از پسران خود را نزد مردی از بنی وحید به گرو گذاشتند (و ضمانت و رهن نیز از آن هنگام دایر گردید). چون ابن طفیل در این مورد از عمویش، عامر بن مالك، كمك خواست، این مرد دلیر نعلین خود را به او داد و گفت: برای تعیین شرافت خود از این نعلین كمك بگیر، زیرا من با آن چهل «مرباع» را به دست آورده ام [7] .

مرباع، ربع غنائم جنگی یی بوده است كه پس از پیروزی یك قوم بر قوم دیگر، در زمان جاهلیت به رئیس قبیله می رسید. این نعلین، مخصوص رئیس و پیشوای قوم بوده كه در ایام نبرد آن را می پوشیده است، و الا مزیتی نداشته كه برای تعیین افتخار و مباهات به نسب به كار رود.

دیگر از اجداد مادری حضرت ابوالفضل علیه السلام، عامر بن طفیل بن مالك بن جعفر بن كلاب، برادر عمره: جده ی اول ام البنین علیهاالسلام می باشد كه فوقا از او یاد شد. او گرامی ترین مردم در عصر خود و نام آورترین شجاعان و دلاوران عرب بود. حتی گویند كه: هرگاه یكی از اعراب نزد قیصر روم می رفت قیصر به او می گفت: تو با عامر بن طفیل چه نسبتی داری؟ اگر وی میان خود و عامر نسبتی برمی شمرد، گرامیش می داشت و صله و احسان به او می كرد، و الا روی خوش به او نشان نمی داد [8] .

نیز از اجداد مادری ام البنین علیهاالسلام، عروة الرحال فرزند عتبة بن جعفر بن كلاب، پدر كبشه: جده ی دوم این بانو می باشد. عروه با پادشاهان رفت و آمد بسیار داشت و او را نزد آنها پایگاه و منزلتی رفیع بود، و به همین خاطر هم او را «رحال» (یعنی جهانگرد) نامیده اند.

از دیگر نیاكان ام البنین، طفیل: فارس قرزل است كه پدر عمره (جده ی اول این بانوی بزرگوار) می باشد. او نیز در شجاعت و قهرمان سالاری زبانزد همگان بوده و با «ملاعب الأسنة»، ربیعه، عبیده، و معاویه (پسران جعفر بن كلاب) برادر بوده است.



[ صفحه 64]



گویند: یك روز صبح آنان بر نعمان بن منذر (امیر مشهود عرب) وارد شدند و مشاهده كردند كه یكی از یاران و همنشینان امیر، موسوم به ربیع بن زیاد عبسی، با امیر مشغول غذا خوردن است. آنان مطلع شده بودند كه ربیع نزد حاكم از ایشان سعایت كرده است. لبید، كوچكترین فرزند ربیعه (یكی از برادران یاد شده)، اشعاری در مدح طائفه و عموهای خویش و ذم ربیع بن زیاد سرود كه نعمان و دیگر همنشینانش بر او انكار نورزیدند، و این به لحاظ شرافت و بزرگ منشی غیر قابل انكار آنان بود. حتی پس از این ماجرا، امیر آن شخص سخن چین را از خود راند و ابیاتی در توبیخ او سرود.


[1] عمدة الطالب و در تاريخ الخميس: جلد 2 صفحه ي 317 نامشان (وايسي) گفته شده است.

[2] در اصابه: جلد 1 صفحه ي 37 و معارف ابن قتيبه: صفحه ي 92 «حرام» با راي بدون نقطه آمده است، ولي در تاريخ طبري، تاريخ ابن اثير و تاريخ ابي الفداء و غين (حزام) با زاء ثبت شده است.

[3] در عمدة الطالب از او به نام «ليلي» ياد كرده است.

[4] در اغاني: جلد 15 صفحه 50 (خالده) آمده است.

[5] سردار كربلا: ترجمه ي العباس مرحوم مقرم، صفحه ي 154، از انتشارات مؤسسه ي الغدير، چاپ اول سال 1411 ق.

[6] رساله ي ابن زيدون در حاشيه ي شرح صفدي بر لامية العجم: جلد 1 صفحه ي 130.

[7] اغاني: جلد 15 صفحه ي 50؛ بلوغ الأرب: جلد 1 صفحه ي 317.

[8] سمط اللئالي: جلد 2 صفحه ي 89؛ مجمع الأمثال: جلد 2 صفحه ي 23.